سردار کاظمیهمیشه با اطلاعات خودش تصمیم میگرفت…
سردار کاظمیهمیشه با اطلاعات خودش تصمیم میگرفت , نه به حرفهای به دست آمده از این و آن . او اعتقاد داشت آدمیکه مسئولیت دارد برود خودش شرایط را لمس کند , خطرات و سختیهای کار را ببیند و بعد با توجه به گزارشات و اطلاعات دیگران تصمیم بگیرد . میگفت این بچههای مردم دست ما امانت اند. میرفت تحقیق میکرد , سیستمها را چک میکرد جز به جز طرح ریزی و برنامه ریزی میکرد و نتیجه اینها میشد یک مدیریت صحیح و مدیری که اهل بازی خوردن نیست . حاج احمد مدیریتش مدیریت کنترل از راه دور و ویدئو کنفرانسی نبود . شاهد مثالهایش را هم برایمان میآورد. مثلا در فتح خرمشهر جایی که برای ما فاصله پیروزی و شکست به اندازه مو باریک بود و آنقدر خودمان و تجهیزاتمان خسته بودیم که نفسی باقی نمانده بود و یک اشتباه میتوانست از پا در بیاوردمان؛ سردار کاظمییک بلد خواست تا در خیابانها گم نشود . خودش رفت و شرایط را دید . نتیجه اش شد یک تصمیم درست . خرمشهر را خدا آزاد کرد آن هم به دست همین بچههای مخلص و البته بصیر. پس مدیر باید در متن ماجرا باشد , وسط معرکه نه بیرون گود و بعد تصمیم بگیرد…