گروه ادبیمتن

دیدار با خانواده شهید حیدر علی نجفیان

هر وقت که به موسسه نزدیک می شدیم نامش را بر روی تابلوی کوچه می دیدیم فاصله خانه اش هم تا ما چند متری بیش نبود ولی ما کجا و او کجا !او که خطاب به پدر و مادرش در وصیت نامه خود چنین بیان می کند:

پدر و مادر عزیزم می دانم که سخت است ولی اگر من کشته شدم از شما می خواهم که برای من گریه نکنید و اگر خواستید که گریه کنید گریه ای بکنید که از روی شوق باشد نه از روی ناراحتی چون اگر خدا قبول کند شهید هستم و کسی که شهید می شود تازه اول زندگی خود را شروع کرده و آن هم در نزد خدا…

البته این شهید والامقام به مانیز در دیگر فرازهایی از وصیت نامه خویش توصیه هایی کرده است از جمله:

سعی کنید بیشتر از خانواده های شهدا و مجروحین دیدار کنید و به آنان روحیه قوی و صبر در برابر نا ملایمات با دیدارتان عطا کنید گر چه آنان سرشار از صبر و روحیه قوی می باشند…

لذا ما در گروه ابوذر بر آن شدیم تا برنامه دیدار با خانواده شهید  حیدر علی نجفیان را در ایام عید سعید فطر به انجام برسانیم و به نوعی برای او عید بگیریم.

از صحبت های این مادر صبور چنین متوجه شدیم  که این شهید فردی خوش خُلق و علاقه مند به مطالعه و سخنرانی بود که  در سن ۱۷ سالگی با شوق وصف ناپذیری به جبهه های حق علیه باطل شتافت و پس از گذشت سه ماه از تاریخ اعزام در منطقه موسیان و در عملیات محرم به درجه عظیم شهادت نائل گردید. 

پدر بزرگوارشان نیز که خود و دیگر فرزندش سابقه جهاد در جبهه را نیز دارند از رابطه صمیمیش  و خاطراتش با سردار شهید حاج احمد کاظمی برای ما گفتند و گفتند که قبل از خبر شهادت فرزندم او را با حالتی زیبا در عالم خواب دیدم و این رویا به واقعیت پیوست  ولی از پیکر پاک او  خبری نداشتم که سرانجام با دعایی که به درگاه خداوند منان داشتم توانستم پیکر بی سر او را شناسایی کنم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
بستن
بستن