اردو های جهادی موسسه شهید کاظمیخاطرات اردو های جهادی موسسه شهید کاظمی

معماری عزاداری امام حسین (ع) از نجف آباد تا دورک ۳ محرم ۱۳۹۲

قسمت سوم

این دورک با دورکی که سه سال در آن فعالیت جهادی می کردیم کاملا متفاوت بود انگار این مردم آن مردم نبودند و عظمت حضرت امام حسین(ع) و عزاداریش کاملا محسوس بود.

 تازه متوجه شدم در تابستان وقتی از اهالی می پرسیدم روستائیان کجا هستند با صداقت تمام میگفتند تابستان وقت کار ماست و همه می رویم مال(چادری که در کوههای اطراف میزدند و به جهت چرای گوسفندان همه خانواده سه ماه تابستان را در کوهها و دره ها می گذرانند) و ما بعضا قضاوت می کردیم که نمی خواهند در ساخت مسجد کمک کنند. اما عزای آقا نشان داد که اینطور نیست واقعا این مردم برای کسب روزی حلال و ذخیره علوفه و مواد غذایی برای نه ماه سرد سال تلاش می کنند که غالبا بدلیل سرمای زیاد و برف حتی از خانه هایی که نه درب دارد و نه دیوار و به جای خانه باید گفت ازاطاق نمیتوانند خارج شوند.

 الان که ایام عزاداری است همگی امده اند حتی انهایی که تا کنون در روستا ندیده بودمشان. اقا امام حسین(ع) اینقدر عظمت دارند و اینقدر در دل این مردم جای دارند که همگی ده شب و هر شب چیزی حدود شش ساعت برایشان عزاداری می کنند.

این هیات هم مثل تمام هیاتها خورده فرهنگهای خاص خود را دارد همان خورده فرهنگهایی که سالیان دراز است اینگونه عزاداری سرور و سالار شهیدان را سینه به سینه منتقل و حفظ نموده است و هر روز بر حرارت آن افزوده شده است. تقویت و حفظ خورده فرهنگهای هر منطقه و شرایط خاص آن را بارها در توصیه های مقام معظم رهبری شنیده ایم.

پس از قرائت  یک ساعته زیارت عاشورا و چیزی حدود یک ساعت سینه زنی بعد از زیارت در شب عاشورا چراغها روشن شد چندین موضوع بسیار جلب توجه می کردند:

۱-سیاه پوش نمودن مسجد که وقتی سوال کردم گفتند از قبل دهه محرم بوده و جالب اینکه قطعه قطعه سیاه پوشی ها نذر بود و هرکدام را یکی اهدا کرده بود تا جایی که یکی از روستائیان که در تهران ساکن بود بنام حمید رستمی فقط و فقط از تهران امده بود در روستایش تا با همین خورده فرهنگها و بیاد خاطراتش عزاداری کند و میگفت پارچه خریده ام و زنجیراز تهران و اهدا به هیات امام حسین(ع)، یادش بخیر روز اخر به حیدرقلی خادم مخلص مسجد میگفت این زنجیرها وقف امام حسین(ع)و مسجد است سال اینده که امدم اگر یکیشان کم شده بود روستا را بهم می ریزم چون اینها وقف امام حسینه و کسی حق نداره نگاه چپ  بهشون بکنه حیدر قلی هم زنجیر را می بوسید و میگفت” ا م به قربون حسین بسم رو چشام”.

۲-در بین سیاه پوش ها همانطور که در وب لاگ اقای داوود ابادی هم پیامی گذاشته شده بود چهار عکس جلب توجه می کرد امام خمینی، امام خامنه ای، حاج احمد و مصطفی کاظم زاده!!!

۳-نکته جالب اینکه در مرکز شهرستان فریدونشهر و ۱۰۵ روستای محرومش شب سوم ماه مبارک محرم یادواره شهدا می گیرند و امسال در دورک شب سوم کتاب دیدم که جانم میرود خوانده شده و مردم با این شهید اشنا شده اند و چه جالب بود که دیدم حیدرقلی میرفت و عکس این شهدا را می بوسید. وقتی متوجه این موضوع شدم واقعا نمیدانستم گریه کنم یا شاکر خداوند اما متاسفانه به یقین ما و ایمان به قدرت شهدا اضافه نمی شود اخر چگونه می شود که شهید کاظمی و مصطفی کاظم زاده اینگونه در دل این مردم جای بگیرند شب عاشورا حداقل بیست تا سی بار نام این شهدا بین مداحی ها و دعاها می امدآنهم در روستا و منطقه ای که چیزی کمتر از بشاگرد ندارد. ما همیشه پزش را میدهیم که شهید کاظمی مال ماست ولی اینها شهید کاظمی در اعماق وجودشان نفوذ کرده است و در اصل حاج احمد مال اینهاست.یادش بخیر روز عاشورا چندین نفر درخواست نصب  عکس شهید کاظمی در منزلشان را داشتند و یا اینکه اهنگ پیشواز همه موبایلهایشان صدای حاج احمد است، سلطان مراد میگفت چون سواد ندارم به پسرم گفته ام موبایلم را کاری کند وقتی زنگ شما میخورد عکس امام خمینی و شهید کاظمی بیاید تا بدانم شما هستید.آقا امام حسین(ع) به خاطر تمام کم کاری ها شرمنده ایم. خداوندا مشاهده این صحنه ها مگر غیر از این است که تکلیفمان را  بیشتر می کند و گناهانمان بیشترسنگینی میکنند.

۴-سینه زنی اینها بسیار زیباست دو دایره یکی وسط و یکی بعد آن تشکیل می دهند و ریش سفیدان هم تکیه میدهند به دیوار و این دو دایره بر خلاف هم چرخ می زنند و سینه زنی میکنند جالب اینکه هیچ کسی در مسجد روی زمین نمی نشیند حتی یکی دو نفر سالخورده هم روی پایشان می ایستند و حتی بانوان همه باید بایستند و سینه زنی کنند،  حلقه اول نوجوانان و حلقه دوم جوانان و بزرگترها هستند حلقه اخر هم پیرمردها هستند و انها چرخ نمیخورد، مداحان همان بچه های روستا هستند که تعدادشان ده نفری می شود به طرز بسیار زیبایی شعر میخوانند و بعضا با لهجه لری و بقیه سینه می زنند و جالبتر اینکه همه باید دو دستی سینه بزنند حتی خانم ها هم ایستاده و دو دستی سینه می زدند، مداحان همان هایی هستند که سه سال اردوی جهادی رفتیم و باورم نمی شد که این مداحان بی ادعا چقدر زیبا و با سوزشعر میخوانند و به  سر و سینه می زنند هرمداح دفتر یا کتاب شعری داشت، حسن یک دفتر شعر داشت از سوم دبستان و تاکنون هر چه شعر هر جا درباره امام حسین دیده یا شنیده نوشته است و چقدر با حزن و در عین حال با اقتدار میخواند. اینجا بود که یادم به شهر و هیات خودمان امد که هر بار میخواهیم مجلسی برای اقا بگذاریم کلی پی گیر مداح و سخنرانیم و خیلی وقتها کنسل میکنیم اما این مردم بی ریا هدفشان عزاداری مخلصانه است و حتی بدون مداح انچنانی و حتی نبود روحانی بهترین عزاداری را برگزار می کنند و قطعا مورد توجه صاحب عزا حضرت حجت ابن الحسن العسکری(عج) است.

ادامه دارد

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
بستن
بستن