دستهبندی نشده
یازهرا
آخرین مکان توقف اردو بود. از دور چند مزار را دیدم، گمان کردم قبر چند شهید است، نزدیکتر که شدم حدسم تبدیل به یقین شد.
کنار قبر یکی از آنها زانو زدم و دستم را بر روی سنگ مطهر مزارش گذاشتم و از عمق وجودم به ایشان گفتم: سلام شهید گمنام و بعد فاتحه خواندم. در حال درد و دل با شهید بودم که متوجه نوشتههای روی سنگ شدم که نوشته بود:
« شهید گمنام محل عملیات شلمچه سن ۱۸ سال »
بغضم شکست و با خود گفتم حکایت فرزندان فاطمه(س) را میبینی چقدر شبیه مادرشان است. گمنامیشان به گمنامی مادرشان؛ سن و سالشان به سن و سال مادرشان؛ مظلومیشان به مظلومی مادرشان و از همه مهمتر از جایی پرواز کردند که با قدمهای حضرت زهرا(س) ارج پیدا کرده بود.